گمنام تا لحظه ظهور - امام مهدی (عج)



وب سایت فرهنگی آموزشی دین و زندگی



-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، راستیرا به او الهام می کند. [امام علی علیه السلام]

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

درباره نویسنده
گمنام تا لحظه ظهور - امام مهدی (عج)


گمنام تا لحظه ظهور
قل کل متربص فتربصوا؛ بگو همه منتظرند، پس انتظار بکشید. سوره مبارکه طه 135

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

آی دی نویسنده

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

تماس با نویسنده
ارتباط مستقیم با نویسنده

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-


-=-=-=-=-=-=-=-=-=-


آرشیو وبلاگ
در راستای عشق به امام زمان (عج)
آخرین کتاب انیشتین
احادیث ماه مبارک رمضان
ماه رمضان ماه دوری از معصیت
حدیـــــــث شریـــــف معـــــــراج
خلقت نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها
جهان‌ به‌ کجا مى‌رود
آخر الزمان در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا
ظهور(تصویر)
موعود دلهای منتظر
غریب مادر حسین (ع) غریبتر زینب (س)
سال نو بر سر سفره امام حسین علیه السلام
صلوات و تعجیل فرج در عصر پنجشنبه تا روز جمعه
بیاییم کمی خودمون باشیم
دعای امام زمان (عج) بر شیعیان
دنیا سرای نیستی
اهمّیت انتظار فـرج
حدیث انتظار
گناه بزرگ
021
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرآنَ هُدىً لِلنّاسِ
قل کل متربص فتربصوا...
شرح دعای ابوحمزه ثمالی به روایت آیة الله جوادی آملی
فراز هایی از دعای ابو حمزه ثمالی
روزه از نظر قرآن
مجموعه صوتی دعاهای مخصوص ماه مبارک رمضان
دستوراتی عبادی از آیت الله العظمی بهجت (ره)
روزه داری برای بیماران دیابتی چاق
روزه گرفتن عوارض بیماری ام. اس را کاهش می دهد
نقش روزه در مبارزه با چاقی
اثر روزه بر چربی های خون
توصیه های سلامتی در ماه رمضان
چرا نباید با قند مصنوعی افطار کرد ؟
اهمیت افطار با خرما
خرما؛ میوه ای مغذی و پر انرژی
توصیه های غذایی برای روزه داران
چند نمونه برنامه غذایی برای افطار و سحر
برنامه غذایی روزه داران

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-


لینکهای روزانه
آشنایی با شیطان و شیوه های انحراف [8]
فواید ورزش در ماه رمضان [3]
برو بچه های ارزشی [1]
[آرشیو(3)]

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

آی پی شما

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-




-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

عضویت در خبرنامه
 

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

آمار بازدید
بازدید کل :175871
بازدید امروز : 15

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

بازنویسی قالب :حسین حمزه لوئی
 RSS 
 


امام
صادق (علیه السلام) فرمود:

هر
کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و به روزه ماه رمضان وصل کند خداوند ثواب
روزه دو ماه پى در پى را برایش محسوب مى‏کند.

ماه
رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و
به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است. می‌گویند چون به هنگام نامگذاری ماه های
عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی
دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و شب‌های
قدر در آن قرار دارد. فضیلت ماه رمضان بسیار زیاد و نامحدود است.کارهایى که در شب
هاى ماه رمضان باید به جا آورد:

اول: افطار که مستحب است بعد از نماز صورت گیرد.
دوم: با چیز پاکیزه
و حلال و به دور از شبهات افطار نماید. و بهتر آن است که با خرماى حلال افطار کند
تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد.
سوم: هنگام افطار
دعاهاى وارده در این باره را بخواند از جمله آن که بگوید:
اللهم لک صمت و على رزقک افطرت و علیک توکلت(خدایا براى تو روزه گرفتم و با روزى
تو افطار مى کنم و بر تو توکل دارم. تا خدا ثواب هر کسى را که در این روز روزه
داشته است، به او عطا کند، و اگر دعاى اللهم رب النور العظیم را که سید و کفعمى
روایت کرده اند بخواند، فضیلت بسیار یابد.
چهارم: هنگام لقمه
اول بگوید :
بسم الله الرحمن الرحیم; یا واسع المغفرة اغفر لى به نام خداوند بخشاینده مهربان;
اى که آمرزش باو گسترده است، بیامرز مرا. تا خدا او را بیامرزد. در خبر است که در
آخر هر روز از روزهاى ماه رمضان، خدا هزار هزار کس را از آتش جهنم آزاد مى کند; پس
از حق تعالى بخواه که تو را یکى از آن ها قرار دهد.
پنجم: در وقت افطار
سوره قدر بخواند.
ششم: در وقت افطار
صدقه بدهد و سپس روزه داران را افطار دهد; اگر چه به چند دانه خرما یا شربتى آب
باشد

هفتم: در هر شب خواندن هزار مرتبه انا انزلناه آمده است.
هشتم: اگر ممکن باشد در هر شب صد مرتبه حم دخان را
بخواند
.
نهم: در هر شب از ماه رمضان دعاى افتتاح بخواند.
دهم: در خبر آمده که هر کس در هر شب از ماه رمضان
سوره انا فتحنا را در نماز مستحبى بخواند آن سال حفاظت مى گردد و از اعمالى که
مستحب است در شب هاى ماه رمضان به جا آورده شود، خواندن هزار رکعت نماز در سرتاسر
این ماه است
.




نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 1:6 عصر روز سه شنبه 89 مرداد 12
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج






نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 1:0 عصر روز سه شنبه 89 مرداد 12
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



آخرین کتاب انیشتین / موضوع : نامه نگاری انیشتین با آیت الله العظمی بروجردی قدس سره

آلبرت اینشتین در رساله­ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال 1954 ( =1333ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­دهد و آن را کامل­ترین و معقول­ترین دین می­داند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه­ی اینشتین با آیت­الله العظمی بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که توسط مترجمین برگزیده­ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.

اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خو درا با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج­البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه­ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می­شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده­اند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل می­کند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی می­خورد و آن ظرف واژگون می­شود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز می­گردند مشاهده می­کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه­ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن می­نویسد....

همچنین اینشتین در این رساله "معاد جمسانی" را از راه فیزیکی اثبات می­کند (علاوه بر قانون سوم نیوتون = عمل و عکس العمل .) او فرمول ریاضی "معاد جسمانی " را عکس فرمول معروف "نسبیت ماده و انرژی" می­داند: E=M.C2>>M=E:C2 یعنی اگر حتی بدن ما تبدیل به انرژی شده باشد دوباره عینا" به ماده تبدیل شده و زنده خواهد شد.

اینیشتین در این کتاب همواره از آیت­الله بروجردی با احترام و بارها به لفظ "بروجردی بزرگ" یاد کرده و از شادروان پروفسور حسابی نیز بارها با لفظ "حسابی عزیز"...

000/000/3 دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکت­های اتومبیل بنز و فورد و .. از یک عتیقه­دار یهودی بوده و دستخط اینشتین در تمامی صفحات این کتابچه توسط خط شناسی رایانه­ای چک شده و تأیید گشته که او این رساله را به دست خود نوشته است. هم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی – توسط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائه منابع مذکور در متن (توسط اینجانب) می­باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنی شده است . اصل نسخه این رساله اکنون جهت مسائل امنیتی به صندوق امانات سری لندن – بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی – سپرده شده و نگهداری می­شود. توضیحات بیشتر و شماره ثبت آن را برای اطلاع خوانندگان در آغاز برگزیده این کتابچه ارائه خواهیم داد.

گزده­ای از آخرین رساله اینشتین: (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) ترجمه: دکتر عیسی مهدوی، تحقیق و پیشگفتار و پاورقی: اسکندر جهانگیری

پیشگفتار

در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) – مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه­داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران­قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را از یک عتیقه­دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماماً به خط خود انیشتین می­باشد سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

1/000/000 $ BENZ به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.

1/000/000 $ FORD به افتخار این که در آمریکا میزیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی­های اینشتین به شمار می­رود. نیز شاید سرنخ­هایی از معمای حیرت­انگیز ترور زنجیره­ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ و چرا ... ؟

500/000 $ : CONCORDE به افتخار جناب لاوازیه – مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه – و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.

500/000 $: TITANICبه یاد بود کشته شدگان حادثه اندوهبار کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) – کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله – بخش­هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می­شود.

شخصیت­های اصلی این رساله : آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م) آیت­الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می­کرد (فوت 1962م) / جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش – سال نگارش این رساله) / حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.

سؤالی که اینجا مطرح می­شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 – 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 – 1962 – 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده­اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط­ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر (ح ... پ ... ) به نام­های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده­اند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی – مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی­دهد؟

سرآغاز متن کتاب، اولین عبارت کتابچه اینشتین / خطاب به آیت ­الله بروجردی این عبارت آلمانی است : Herzliche Gru``&e von Einstein هرتسلیش گروشس فن آینشتاین = با صمیمانه­ترین سلام­ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سید حسین بروجردی. پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی (*1) را پذیرفته ام / که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) (*2) از سال 1954 ( *3*) است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) (*4*) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود ( *5) . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید (*6*) اکتشاف فیزیکی من را – که کشف نیروی نهفته در اتم بود – همچون صاعقه­ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه­ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع­بندی این چهل نامه است / برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می­نویسم همانگونه که آقای بروجردی – مقیم شهر قم / در ایران – می­دانند : من در آوگوست 1939 (*7) طی نامه­ای به روزولت – رئیس جمهور وقت آمریکا – او را از پیشرفت آلمان نازی – که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود – در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت امیز ... باید ابرقدرتی چون آمریکا – که به نظر من عاقل­ترین و ... خونسردترین ابرقدرت­های دنیای فعلی است – سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی – در شکافتن هسته اتم – بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته – یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار – آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی­شود – حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می­دهد. اما وقتی آمریکا ... آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد یدگر امثال هیتلر دیوانه نمی­توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز – که آغاز دوره پاپی وی برا مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود – فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ – حتی با خود نازی­های آلمان – استفاده شود سپس من نامه­ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی – که مقیم نجف بودند – نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی­ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن – به نحو ابتدایی – استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می­کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ­مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر (*6 افتاد و توصیه­های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود – این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !! بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می­کنم که هر گاه به یاد این حادثه می­افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می­شود و پیرتر می­شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال­های 1914 – 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 – 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!! گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان­تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا (!) سرسخت­ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس­های کوچک­تر نیز همواره ناکام بوده­ام / هنگامی که ورزش­های رزمی از جمله کاراته / جودو/ و کنگ فو و مانند این چیزها {...} از شرق وحشی بی­تمدن و خرچنگ خوار – یعنی چین و ژاپن و کره – به وسیله اروپا و آمریکا آمد / من از جمله مخالفان این گونه ورزشها بودم و تأکید می­کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه­ای خشونت را در جامعه رواج می­دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی (!) به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (= آقای بروجردی برای من در جواب نامه ((ایکس – 25)) مرقوم فرموده­اید // در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان – غیر مجاز و ممنوع است !!// . آری ! سیاست فقط فکر لحظه­های هیجان­آور را در سر می­آورد / حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می­آورد!! و اکنون ای جناب ... بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) – رئیس جمهور وقت اسرائیل هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که / آیا ریاست جمهوری اسرائیل را – که رسماً و علناً به من (اینشتین) پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می­دانستند – بپذیرم؟ / خود در جواب نامه ((ایکس – 32)) فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی­پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من (اینیشتن) نیز به بهانه اشتغالات علمی / این پیشنهاد را رد کردم.

*************************************

1- Zwo"Iffach

2 – Ma"rz

3 – برابر با اواخر سال 1332 ش / یا اوائل سال 1333 ش

4 – 5 – August تقریباً برابر با مرداد ماه 1325 شمسی

6 – احتمالاً منظور وی : هاری ترومن (1945 – 1953) است

7 – تقریباً برابر با مرداد 13

 



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 7:20 صبح روز جمعه 88 آبان 1
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



بسم الله الرحمن الرحیم

 

با سلام و قبولی طاعات به تمامی علاقه مندان به این وبلاگ با عرض پوزش به دلیل دوری از دنیای سایبر که به دلیل هک شدن پسورد این وبلاگ بود که با یاری صاحب این وبلاگ ( حضرت ولی عصر عجله الله فرجه الشریف ) بازگردادنده شد .

                                                                                             

                                      با سپاس فراوان 30/07/1388

 

 



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 11:6 صبح روز پنج شنبه 88 مهر 30
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



امام زمان (عج) (عینُ النّاظره و اُذُنُه السّامِعَه ولِسانُهُ النّاطق و یَدُهُ الباسطَه: چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشاد? خداوند) است. [در محضر بهجت:1/22]
در رؤیت امام (علیه السلام) مقابله و محاذات شرط نیست؛ بلکه هر جا نشسته، بر اَرَضین سُفلی و سماوات سبع و مافیهنَّ و ما بینهنَّ اِشراف دارد. [در محضر بهجت:1/41]
سبب غیبت امام زمان (عج) خود ما هستیم! [در محضر بهجت:1/91]
به افرادی که پیش از ظهور در دین و ایمان باقی می مانند و ثابت قدم هستند، عنایات و الطاف خاصی می شود. [در محضر بهجت:1/102]
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد. [در محضر بهجت:1/187]
ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد. [در محضر بهجت:1/311]
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است. [در محضر بهجت:1/363]
در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد! [در محضر بهجت:1/247]
با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظرة است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟![در محضر بهجت:1/89]
هر چند حضرت حجت (عج) از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن حضرت را می دانیم؛ و این که آیا آن بزرگوار با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی - هر چند ضعیف - خدمتش می فرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می کنیم! [در محضر بهجت:1/364]
علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازم? این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد. [در محضر بهجت:2/421]
انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست! [در محضر بهجت:2/366]
چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است! [در محضر بهجت:2/366]
خداوند کام هم? شیعیان را با فَرج حضرت غائب (عج) شیرین کند! شیرینیها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است. [در محضر بهجت:2/18]
آیا نباید در فکر باشیم و با تضرّع و زاری برای ظهور فرج مسلمانها و مصلح حقیقی: حضرت حجت (عج) دعا کنیم؟![در محضر بهجت:2/38]
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد. [در محضر بهجت:2/101]
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند! [در محضر بهجت:2/118]
هر کس باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجت (عج) و فَرَج شخصی خود پیدا کند، خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد، یا نزدیک! [در محضر بهجت:2/133]
امام (عج) در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤن جزیر? خضراء است؛ هر جا باشد، حضرت در آن جا پا می گذارد. [در محضر بهجت:2/179]
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست! [در محضر بهجت:2/179]
اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود! [در محضر بهجت:2/188]
اگر به قطعیّات و یقینیّات دین عمل کنیم، در وقت خواب و به هنگام محاسبه پی می بریم که از کدام یک از کارهایی که کرده ایم قطعاً حضرت امام زمان (عج) از ما راضی است؛ و از چه کارهایمان قطعاً ناراضی است. [در محضر بهجت:2/250]
به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه. [در محضر بهجت:2/324]
آری، تشنگان را جرع? وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می دهند. آیا ما تشن? معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی دهد، با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می کند؟![در محضر بهجت:2/369]
[ائمه (علیهم السلام)] فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید! [در محضر بهجت:2/400]
تا رابط? ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابط? ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است.[فیضی از ورای سکوت:65]
روایت دارد که در آخر الزّمان همه هلاک می شوند به جز کسی که برای فرج دعا می کند. گویا همین دعا برای فرج، یک امیدواری است و یک ارتباط روحی با صاحب دعا است. همین، مرتبه ای از فرج است.[گوهرهای حکیمانه:115]
چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد![نکته های ناب: 90]
هر کدام در فکر حوایج شخصی خود هستیم، و به فکر آن حضرت [امام زمان (علیه السلام)] – که نفعش به همه برمی گردد و از اهمّ ضروریّات است - نیستیم! [در محضر بهجت:2/27]
از گناه ما و به خاطر اعمال ما است که آن حضرت [حضرت حجّت (علیه السلام)]، هزار سال در بیابان ها در به در و خائف است! [در محضر بهجت:2/44]
هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسط? فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد. [در محضر بهجت:2/119]
خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم! [در محضر بهجت:2/120]
با این که ارتباط و وصل با آن حضرت و فرج شخصی، امر اختیاری ما است – به خلاف ظهور و فرج عمومی - با این حال چرا به این اهمّیت نمی دهیم که چگونه با آن حضرت ارتباط برقرار کنیم؟![در محضر بهجت:2/134]
کار آفتاب، اِضائه [نورافشانی] است هر چند پشت ابر باشد. حضرت صاحب (عج) هم همین طور است، هر چند در پس پرد? غیبت باشد!... چشم ما نمی بیند، ولی عده ای بوده و هستند که می بینند و یا اگر نمی بینند، ارتباطی با آن حضرت دارند. [در محضر بهجت:2/134]
آیا می شود رئیس و مولای ما حضرت ولیّ عصر (عج) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟![در محضر بهجت:2/181]
ای کاش می نشستیم و دربار? این که حضرت غائب (علیه السلام) چه وقت ظهور می کند، با هم گفتگو می کردیم، تا لااقلّ از منتظرین فرج باشیم! [در محضر بهجت:2/188]
اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟![در محضر بهجت:2/256]
با این که به ما نه وحی می شود نه الهام، به آن واسطه ای که به او وحی و الهام می شود توجه نمی کنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاری ها – اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی - می توان به آن واسط? فیض [حضرت حجّت (علیه السلام)] رجوع کرد. [در محضر بهجت:2/271]
حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید! [در محضر بهجت:2/299]
راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلق? زبان... بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه. [در محضر بهجت:2/347]
سؤال: این حقیر مشتاق زیارت امام عصر حضرت حجّت بن الحسن العسکری (عج) می باشم، از حضرت عالی تقاضا دارم که مرا دعا کنید که به این سعادت نائل شوم!
جواب: زیاد صلوات، اهدای وجود مقدّسش نمایید، مقرون با دعای تعجیل فرجش؛ و زیاد به مسجد جمکران مشرّف شوید، با ادای نمازهایش. [به سوی محبوب:59]
82. ما طلاب باید در این فکر باشیم که چگونه می توانیم یک امضا و تأییدی از مولایمان حضرت ولیّ عصر (علیه السلام) بگیریم؟! یعنی چگونه درس بخوانیم، و چگونه رفتار کنیم، که مولایمان ما را امضا و تأیید کند؟![بهجت عارفان:202]

www.bahjat.org

 



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 6:7 صبح روز یکشنبه 87 خرداد 12
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 حدیـــــــث شریـــــف معـــــــراج ( درباره زنــان مسلمـــــان)

 

حضرت امامزاده عبدالعظیم حسنی علیه السلام ( مدفون در شهر ری ) روایت کرده است از  حضرت امام محمد تقی جوادالائمه علیه السلام از پدرش حضرت امام رضا علیه السلام از پدرش حضرت امام موسی کاظم علیه السلام از پدرش حضرت امام جعفر صادق علیه السلام از پدرش حضرت امام محمد باقر علیه السلام از پدرش حضرت امام زین العابدین علیه السلام از پدرش حضرت امام حسین سید الشهداء علیه السلام از پدرش حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ، که آن حضرت فرمودند :

روزی من و فاطمه به خدمت حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) رفتیم و آن حضرت را بسیار گریان یافتیم ، عرض کردم :

پدر و مادرم فدای تو باد یا رسول الله چه چیز سبب گریه شما شده است ؟ فرمودند :

یا علی ، شبی که مرا به آسمان بردند ، زنانی چند از امت خود را در عذاب شدید دیدم پس از حالت آنها تعجب کردم و از شدت عذاب آنها گریستم .

زنی را دیدم که به موهایش آویخته شده ، مغز سرش می جوشد .

و زنی را دیدم که به زبانش آویخته و آب داغ جهنم در حلقش ریخته می شد .

و زنی را دیدم که به پستان آویخته شده بود .

 و زنی را دیدم که گوشت بدن خود را می خورد و آتش از زیرش شعله می کشید .

 و زنی را دیدم که پاهایش به دستهایش بسته شده و مارها و عقربها بر او مسلط گردیده بودند .

 و زنی را دیدم کر و کور و لال ، در تابوتی از آتش ، مغز سرش از بینی او بیرون می آمد و بدنش از ( مرض) خوره و پیسی پاره پاره بود .

 و زنی را دیدم که تنوری از آتش به پاهایش آویزان بود . و زنی را دیدم که گوشت بدن او از جلو و عقب با قیچی های آتشین بریده می شد .

 و زنی را دیدم به صورت و دستهایش می سوخت و روده های خود را می خورد .

 و زنی را دیدم که سرش سر خوک بود و بدنش الاغ و بر او هزار هزار نوع عذاب بود.

و زنی را دیدم به صورت سگ ، آتش در پشتش داخل می شد و از دهانش بیرون می آمد و ملائکه سر و بدنش را با گرزهای آتشین می کوبیدند . حضرت فاطمه علیها السلام عرض کرد : ای حبیب من و ای نور دیده من به من خبر بدهید که عمل و روش ایشان چه بوده است که خدای تعالی این نوع عذاب را بر ایشان مسلط گردانیده است ؟

حضرت رسول ( صلی الله علیه و آله ) فرمودند : ای دخترم :

آن زنی که به مو آویخته شده بود ، موی خود را از مردهای نامحرم نمی پوشانده است !

و آن زنی که به زبان آویخته شده بود ( با زبانش ) شوهرش را آزار می داده است !

و آن زنی که به پستان آویخته شده بود ، از انجام وظایف زناشوئی خودداری می ورزیده است !

و آن زنی که به پاهایش آویخته شده بود ، از خانه بی اجازه شوهر بیرون می رفته است !

و آن زنی که گوشت دستهایش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند ، او کسی است که خود را نمی شسته است و لباسهایش را پاک نمی کرده و غسل حیض و جنابت انجام نمی داده و بدنش را از نجاسات پاک نمی کرده و نماز را سبک می شمرده است !

و آن زنی که کور ، کر و لال بود ، از زنا فرزند پیدا کرده و به گردن شوهر خود انداخته است !

و آن زنی که گوشت بدنش با قیچیهای آتشین قیچی می شد ، خود را به مردان نامحرم نمایش می داده که به او رغبت کنند !

و آن زنی که صورت و بدنش سر خوک بود و بدنش بدن الاغ ، سخن چین و بسیار دروغگو بوده است !

و آنکه به صورت سگ بود و آتش در پشتش داخل و از دهانش خارج می شد ، خواننده و آواز خوان و حسود بوده است !

پس حضرت رسول صلی الله علیه و آله  فرمودند :

وای بر زنی که شوهر خود را به خشم آورد و خوشا به حال زنی که همسرش از او راضی باشد .

اکنون تو ای خواهر مسلمان ، یک مرتبه دیگر ای حدیث شریف را با دقت بخوان و در روش و اعمال خود تجدید نظر بنما و سپس به دیگران راهنمائی کن و سعی کن با اعمال نیک و عفت و حجاب ( کامل ) خود ، زینت اسلام باشی نه باعث آبروریزی اسلام ! ...

  • خواهران گرامی ، از پوشیدن لباسهای مهیج و نازک و آرایش کردن و عطر زدن نزد نامحرم ( اگر چه از خویشان نزدیک باشند ) خصوصا در وقت خرج از منزل جداٌ اجتناب فرمائید و سبب سخط و غضب خدای متعال و انحراف و فساد جامعه نشوید .
  • در ضمن آقایان نیز فراموش نکنند که عذابهای آنان در برابر گناهانشان چند برابر از زنان می باشد .
  • و همه ما فراموش نکنیم که خداوند بخشنده و مهربان است و در کنار این بخشندگی خداوند راستگو هم هست و همانا وعده خداوند حق است .

مدارک حدیث شریف معراج

1-     عیون اخبار الرضا علیه السلام ج 2 ص 10 تالیف مرحوم شیخ صدوق ( ره ) در گذشت بسال 381 ه ق .

2-     بحارالانوار ، ج 8/309 و ج 245/103 تالیف مرحوم علامه مجلسی ( ره ) در گذشت بسال 1111 ه ق  .

3-     حیات القلوب ( به زبان فارسی ) ج 2 ص 292 تالیف مرحوم علامه مجلسی ( ره) .

 

دفتر جامعه اسلامی ناصحین مسجد مقدس جمکران آماده پاسخگویی به سوالات شما عزیزان و انجام مشاوره رایگان می باشد .

قم صندوق پستی 3714

 

 



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 4:21 عصر روز یکشنبه 85 آذر 19
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



 

ماه رمضان ماه دوری از معصیت

قال الله تبارک و تعالى:

یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون.

خداوند تبارک و تعالى مى‏فرماید:

اى کسانى که ایمان آورده‏اید روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنانکه بر آنان که پیش از شما بوده‏اند واجب شده بود باشد که پرهیزگار شوید.

سوره بقره آیه 183

قال الرضا علیه السلام:

انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش فیستدلوا على فقر الاخر.

امام رضا علیه السلام فرمود:

مردم به انجام روزه امر شده‏اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.

وسائل الشیعه، ج 4 ص 4 ح 5 علل الشرایع، ص 10



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 2:39 عصر روز سه شنبه 85 مهر 4
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



خلقت نورانی

السلام علی ام الائمة المنتجبین، بنت رسول الله الامین، الصدیقه الشهیده، المظلومة المقهورة، المضطهدة المسکورة، فاطمة الزهراء (س) سیدة نساء العالمین.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت نموده اند که خدای متعال فرمود:

ای احمد! اگر تو نبودی آسمان و زمین را نمی آفریدم واگر علی نبود تورانمی آفریدم واگرفاطمه نبود، شما رانمی آفریدم. (یعنی شمایان رمز خلقتید)] (مستدرک سفینة البحار؛3/334.) ازامام محمّد باقر علیه السلام روایت شده است که، ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام  پنج سال بعد از بعثت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم وسن شریف آن بانو درهنگام وفات هیجده سال وهفتاد و پنج روز بود. (الکافی؛1/457)؛ کشف الغّمه2/76؛همین مضمون راازامام صادق علیه السلام روایت کرده است.)

شیخ طوسی قدس سره در کتاب مصباح  واکثر محققّان، ولادت آن حضرت را در روز بیستم ماه جمادی الثانی،  در سال دوم یا سال  پنجم بعد از بعثت ذکر کرده اند. (مصباح المتجّهد، 733، مسّارالشیعه؛ 54.)

حضرت صادق روایت کرده اند که ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام در بیستم جمادی الثانی، درسال چهل وپنجم ولادت رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم بود، پس هشت سال درمکّه وده سال در مدینه اقامت گزیدند وهفتاد و پنج روز بعد از وفات رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم، درسوم جمادی الثّانی سال یازدهم هجرت رحلت نمودند. (بحارالانوار؛43/9.) امام زین العابدین علیه السلام فرمودند:

چون حضرت فاطمه علیهاالسلام متولد شد. درهرروزی به میزانی که کودکان دیگر دریک هفته بزرگ شوند،  نمو می نمود و درهفته به قدریک ماه ودرهرماه به قدر سالی رشد می کرد وچون رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه هجرت کردند، با امّ سلمه ازدواج نمود، فاطمه علیهاالسلام را به او سپردند. امّ سلمه درباره آن بانو می گفت:  به خدا سوگند که من ازاوادب می آموختم و او را حاجت به آموختن آداب نبود وهمه چیزرابهترازمن ودیگران می دانست. (بحارالانوار؛43/10)

 



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 3:29 عصر روز دوشنبه 85 خرداد 22
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



در آستانه حلول سال نو و آغاز سال شمسی جدید

 

با حسین(ع) آغاز کنیم

 

یا مقلب القلوب والابصار                                            یا مدبـــــر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
                                           حوّل حالنا الی احسن الحال

 

 

به مانند یکی دو سال گذشته، عید نوروز امسال هم مصادف با ایام محرم است. این گونه تقارن ها را می توان به عنوان موضوعی ساده و عادی تلقی کرد. اما از طرف دیگر، می توان معنا و مفهومی دیگر از آن استنباط نمود. جامعه ما باید عادت کند که علاوه بر جنبه های احساسی و عاطفی در مناسبت های یادآوری اسامی ائمه و بزرگان، به جنبه های عقلانی و اندیشه ای نیز توجه داشته باشد.

 

۱- تا به حال فکر کرده اید که چه اسمی در دنیا بیش از همه به زبان آورده می شود؟ منظور کثرت

استفاده از یک نام نیست،  بلکه دفعات تکرار آن است نمی دانم آیا در کشور های دیگر، مراسمی مشابه تاسوعا و عاشورا وجود دارد یا نه؟ فقط در طی همین دو روز، نام حسین(ع) میلیون ها بار تکرار می شود. تصور کنید چند میلیون نفر، چند بار در تاسوعا و عاشورا نام حسین(ع) را به زبان می آورند؟ اضافه کنید به این مقدار، ذکر نام حسین(ع) را در روزهای دیگر به مناسبت های مختلف وبه نظر نمی رسد نامی به اندازه نام مبارک حسین(ع) در دنیا تکرار شود.

۲- کسی می گفت امام حسین(ع) ثروتمندترین انسان روی زمین است، چرا که هر ساله از طرف او هزینه های گزافی بابت مراسم و اطعام مردم صرف می شود. هیچ سفره ای در دنیا، گستردگی سفره امام حسین(ع) را ندارد و برای هیچ کس، این همه بذل و بخشش نمی شود.

۳- و کسی هم می گفت نام حسین(ع) خساست ها، منیت ها، تکبرها و تعلق ها را از بین می برد. چه کسانی که هیچ جایی نم پس نمی دهند، ولی نوبت به حسین(ع) که می رسد، دست و دلباز می شوند. چه کسانی که بالاتر و بهتر از خودشان نمی شناسند، ولی در مراسم حسین(ع) تواضع و افتادگی در پیش می گیرند. صرف نظر از نیات افراد، در هرحال این مهم است که نام امام حسین(ع)، هر کس را به نوعی تحت تأثیر قرار می دهد.

۴- ای کاش به اندازه ای که نام حسین(ع) هیجانات، احساسات و عواطف ما را تحریک می کند، در شناخت، تعقل و تفکر ما هم تأثیرگذار باشد. ای کاش به اندازه ای که ما در ۵-۴ روز اصلی مراسم محرم، منقلب و متحول می شویم، این تأثیر، ماندگاری و استمرار بیشتری داشته باشد. ای کاش به اندازه ای که در این چند روز مهربان تر و متعادل تر رفتار می کنیم، همیشه این گونه باشیم. ای کاش تأثیرحسین(ع) بر دلهای ما به همه ابعاد زندگی مان در همه زمان ها تعمیم یابد.

۵- جامعه امروزی ما، از کاستی های فراوان فرهنگی رنج می برد. ما متأسفانه در ایام عادی به گونه ای رفتار می کنیم که در مناسبت هایی مانند تاسوعا و عاشورا، آدم باورش نمی شود که اینها همان مردم همه روزه هستند. به راستی چرا در ایام معمول این گونه هستیم:

- کمتر به یکدیگر احترام می گذاریم؛

- کمتر حقوق متقابل را رعایت می کنیم؛

- مهربانی ها را فراموش می کنیم؛

- مقررات اجتماعی را مثل آب خوردن نقض می کنیم؛

- بدون توجه به وضعیت خودمان، همه کاستی ها را متوجه دیگران می سازیم؛

- همه چیز را از دید خودمان می بینیم و خودخواهانه عمل می کنیم؛

- به خود مجوز هر نوع آزادی عملی را می دهیم؛

و مهم تر از همه این ها؛

- نه تنها برای دانستن و تفکر وقت صرف نمی کنیم بلکه به دانایی نیز احترام نمی گذاریم؛

- کمتر مطالعه می کنیم؛

- و به خود اجازه می دهیم علی رغم ناآگاهی، در هر موضوعی اظهار نظر کنیم.

۶- چرا ما این قدر فراموشکاریم؟ بی توجه و بی تفاوتیم ؟براستی وقتی ما حسین(ع) را داریم، چرا یاد او را به چند روز محدود می کنیم؟ حسین(ع) مظهر تشنگی است، اما نه فقط تشنگی به آب، تشنگی معرفت، تشنگی عشق و تشنگی وصال. در دنیایی که همه به دنبال این مظاهر کم یاب هستند، چرا ما با حسین(ع) این گونه رفتار می کنیم؟ چرا ما تشنه نیستیم، تشنه مهربانی، تشنه طلب، تشنه دانایی و تشنه حسین(ع)؟ به قول استادی «دین و زندگی بدون تشنگی ارزش ندارد». مگر ما چند بار فرصت زندگی کردن داریم؟ کی می خواهیم فلسفه زندگی را درک کنیم؟ آیا تاکنون به «خواستن های» خود توجه کرده ایم؟ ارزش و معنای نهفته در آنها چیست؟ اگر این خواستن ها الان با ارزشمند آیا همیشه بدین گونه خواهند بود؟ کجای زندگی هستیم؟ به کجا می رویم چنین شتابان (فاین تذهبون)؟ حسین(ع) در کجای زندگی ماست؟
۷- به زندگی بازگردیم. باور کنیم خیلی جاها خود ما شرایط زندگی را سخت می کنیم. وقتی من خودخواهانه رفتار می کنم. طبیعی است که مشکلات بعدی هم به وجود می آید. وقتی با هم مهربان نیستیم معلوم است که همدیگر را تحمل نخواهیم کرد. این ایده آل گرایی نیست، واقع بینی است. کاش

همیشه با همان تفکر ۵-۴ روز محرم به خود، زندگی و دیگران نگاه کنیم.

۸- حسین(ع) مظهر مهر است و ما را با هم مهربان می کند. حسین(ع) عشق و محبت را به دل ها باز می گرداند. حسین (ع) دل ها را مهربان و ملایم می سازد. با حسین(ع) بازار عطوفت، همدلی و مدارا دوباره رونق می گیرد و تنور ایثار داغ می شود.

۹- و امام حسین(ع) مظهر دانایی هم هست، چیزی که متأسفانه به شدت مورد غفلت قرار می گیرد و هر سال کمتر بدان عنایت می شود. مبنای حرکت حسین(ع)، اندیشه است و معرفت. حسین(ع) عاشورا را نمی آفریند تا مردم فقط به یاد خودش باشند. حسین(ع) عاشورا را می آفریند تا مردم به فلسفه زندگی شان بیندیشند، تا فرصت محدود زندگی را قدر بدانند، تا به دنبال معنا و مفهوم زندگی باشند. حسین(ع) منادی اندیشه و عمل بر مبنای آن اندیشه است. کج فهمی و کم لطفی است که عاشورا و حسین(ع) را فقط در گریه و ناله خلاصه کنیم.

۱۰- جامعه ما نیاز به یک تحول فرهنگی عظیم دارد و به نظر می رسد چنین حرکتی نیازمند یک مبنا و نقطه شروع است. ما امام حسین(ع) را داریم و او همیشه می تواند مبنای یک حرکت فرهنگی باشد، حرکتی برای آرامش جامعه، برای کاستن اضطراب ها و نگرانی ها و برای جور دیگر دیدن زندگی بیایید امسال را با مهربانی آغاز کنیم؛

امسال را با دانایی آغاز کنیم؛

و امسال را با حسین(ع) آغاز کنیم.

 

السلام علیک یا ابا عبد الله حسین علیه السلام

 

سال نو را با خانه تکانی دلهامون با ذکر حسین آغاز می کنیم

 



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 12:14 عصر روز پنج شنبه 84 اسفند 25
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج



آخرالزمان اصطلاحى است در فرهنگ ادیان بزرگ دنیا، به معناى آَخرین دوران حیات بشر

و قبل از برپایى قیامت.

در فرهنگ اسلامى، آخر الزمان، هم دوران نبوت پیامبر اکرم (ص)، تا وقوع قیامت را شامل مى شود و هم دوران غیبت وظهور مهدى موعود(ع) را در دوران معاصر، عده اى از مفسران ومتفکران مسلمان از قبیل : مرحوم علامه طباطبایى، استاد شهید مرتضى مطهرى، سید قطب، محمد رشید رضا، شهید سید محمدباقر صدر و... با اتکا به آیاتى از قرآن کریم اعراف: 138، انبیاء: 105، صافات: 171 و 172 استخلاف انسان در زمین، فرمانروا شدن نیکوکاران زمین وراثت صالحان وپیروزى حق بر باطل را به رقم جولان دائمى باطل، به عنوان سرنوشت آینده بشر مطرح کرده اند و آیات وروایات مربوط به تحولات آخر الزمان را بیانگر نوعى فلسفه تاریخ مى دانند و به اعتقاد ایشان، عصر آخر الزمان عبارت است از دوران شکوفایى تکامل اجتماعى و طبیعى نوع انسان.

چنین آینده اى امرى است محتوم که مسلمانان باید انتظار آن را داشته باشند و نباید منفعل و دلسرد به حوادث واقعه بنگرند، بلکه با حالتى پر نشاط و خواهان صلاح جامعه انسانى و آگاه از تحقق اهداف تاریخى انتظار، باید سرشار از امید، آمادگى وکوشش درخور این انتظار مقدس باشند.

در چارچوب این برداشت، آخر الزمان قطعه معینى از تاریخ نوع انسان است که او باید در آن، حرکت تکاملى تدریجى خود را تا تحقق وعده الهی ادامه دهد. در حالى که درکتب علماء متقدم همچون "کمال الدین " رحمه الله الغیبه شیخ طوسی رحمه الله چنین تفسیرى از تاریخ نبوده وتحولات آخر الزمان امرى است غیر عادى که در آخرین بخش از زندگى نوع انسان واقع می گردد وبه تحولات قبلى جامعه انسانى مربوط نمى شود.

شناخت آخر الزمان یا فرجام شناسى (Eschetologie) در ادیان یهود، مسیحیت وزرتشتى نیز حائز اهمیت است. نگاهى به دردها وآلام بشر اندیشمند امروز وقربت او در زوال فطرت پاک آَدمى، چنین مى نمایاند که در میان همه خواسته هاى ضد ونقیضش، امروز یکى هست که همه در آن مشترکند همه اقوام و ملل یکصدا خواهان آزادى اند.(1)

دراحادیث بسیارى آمده است که حضرت مهدى (ع) در آخرالزمان ظاهر مى شود. پیامبراکرم (ص) بر فراز منبر فرمود: مهدى از عترت و اهل بیت من است. او درآخرالزمان ظهور می کند. (2)

ونیز فرمود: مژده باد شما را به ظهور مهدى که او در آخرالزمان به هنگام سختى روزگار وفتنه و اختلاف وعدم امنیت مى آید وخداوند به وسیله او زمین را پر از قسط و عدل مى نماید.(3)

امام باقر(ع) نیز مى فرماید: دولت ما آخرین دولت هاست.... (4)

پیامبر(ص) دست ها را بهسوی آسمان برافراشت وگفت: خداوندا برادرانم را به من بنمایان. یکى از اصحاب گفت: مگر ما برادران شما نیستیم؟ فرمود: نه، شما یاران من هستید. برادران من کسانى هستند که در آخرالزمان مى آیند و به من ندیده ایمان مى آورند. خداوند آن ها را پیش از آن که از صلب پدران به رحم مادران درآیند، با نام خود و پدرانشان به من معرفى نموده است که استقامت هر یک از اَن ها در دین خود، ازکندن خارهاى گون در شب تاریک، و به دست گرفتن آتش گداخته سخت تر است. آن ها مشعل هاى هدایت هستند که خداوند آن ها را از فتنه های تیره و تار نجات می بخشد.(5)

درباره فتن وحوادث آخرالزمان، احادیث بى شمارى از حضرت ختمى مرتبت و حضرات ائمه (ع) درکتب حدیث به ثبت رسیده است.

مجموعه هایى از آن احادیث، به صورت کتب مستقلى به نام ملاحم, الغیبة ودیگر نام ها نگاشته شده است.

روایات معصومین (ع) نشان مى دهد:

1. با سپرى شدن این دوران، بساط زندگى دنیوى برچیده و مرحله اى جدید در نظام اَفرینش آغاز مى شود.

2. آخرالزمان خود به دو مرحله کاملاً متفاوت تقسیم مى شود: دوران نخست که در آن انسان به مراحل پایانى انحطاط اخلاقی مى رسد .

دوران بعد، عصر تحقق وعده هاى الهى به پیامبران و اولیاى خدا است و با قیام مصلح جهانى آغاز مى شود. کلیات عقاید مربوط به آخرالزمان تقریباً از سوى همه فرقه هاى بزرگ اسلامى پذیرفته شده است، ولى در خصوص وابستگى این تحولات به ظهور مهدى (ع) و نیز هویت او اختلاف نظر وجود دارد.

*********************************************************

1 : نشریه موعود شماره 11 و 10ص 54.

2 : غیبة طوسی ص 111 بحارالانوار، ج 51ص 74

3 : منتخب الأثرص 171.

4 : بحارالانوار ج 52 ص 332 اثبات الهداة ج 3 ص 6 51.

5 : بحارالانوار ج 52ص 24 ا منتخب الاثرص 515 الزام الناصب ص137.

*********************************************************



نویسنده : گمنام تا لحظه ظهور » ساعت 11:57 صبح روز سه شنبه 84 اسفند 16
نظرات شما ()

اللهــم عجــل لولیــک الفــرج


<   <<   11   12   13      >